سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه نخست | لیست مطالب | آرشیو مطالب | پروفایل مدیر | ارتباط با ما





Powered by WebGozar

نوای وبلاگ مربوط به نقل خاطراتی پیرامون شهید محمد عبدی توسط برادر احمدی، همرزم شهید است.

برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


در ابتدا امیدوارم مولایم حضرت حجّت (عج) مرا در نوشتن یاری نماید.
سلام می کنم به ارواح پاک و مطهر ائمه معصومین علیهم السلام و انبیاء و اولیاء خداوند تبارک و تعالی و سلام می کنم به روح پرفتوح حضرت امام خمینی (ره) این نایب خجسته مهدی و سربازان و یاران  شهیدش و سلامی هم هر چند ناقابل به محضر مبارک ولی امرم، مرادم، رهبرم، حضرت آیت الله خامنه ای.
سالها بود که در این رویا زندگی می کردم و به انحاء مختلف خود را با عشق شهادت مشغول می نمودم. سالها بود که سعادت را شهادت می دیدم ولی....
خداوندا تو را سپاس می گویم که این بنده حقیر ضعیف سراپا تقصیر را عنایتی نمودی. تو را شکر می گویم که با همه بدیهایی که از من سراغ داشتی، نامه هایم را بی جواب نگذاشتی. اگر نبود امید به رحمت و مغفرت تو چگونه می باید زندگی  می کردم.
شهادت در راه تو نعمتی است بس عظیم، سفره ای است بس گشاده به روی عاشقان لقایت. نمی دانستم ولی فهمیدم که هر که تو را دوست دارد تو او را بیشتر دوست داری.
خداوندا، در دوران هشت سال دفاع مقدس توفیق یارم نشد و لیاقت سربازی ولی تو را پیدا نکردم.اما اکنون در میدان مبارزه با نفاق و دوروئی توفیق شرکت یافته ام.حال می توانم تمام عقده هایم را که سالها در گلو فشرده و در مشتهایم جمع کردم یکباره بر سر منافقین و کوردلان بیرون بریزم. بر سر همانهائی که دل نایب تو را خون کردند. او را اذیت نمودند.
خداوندا تو را شکر می گویم که ذکر حسین را به من آموختی. تو را سپاس می گویم که محبت علی (ع) و زهرا (س) را در دلم نهادی. تو را شاکرم که دعای کمیل و زیارت عاشورا و دعای توسل و دعاهای مبارک رمضان را از من نگرفتی. تو راشکر گویم که لیاقت و توفیق خواندن قرآن به من دادی. آری، اگر محبت تو نبود کی نصیب من می شد تا دست روح تو خمینی کبیر بر سر من کشیده شود، کی نصیب من می شد که درپایگاه بسیج عضو شوم و نام بسیجی به خود بگیرم.  تو بودی که مرا با گنبد طلایی امام رضا (ع) آشنا کردی ، تو دل مرا به پرچم سبز گنبد گره زدی تو دستان مرا در پنجره فولاد امام رضا (ع) آویختی.به خودت قسم، اگر تو را نداشتم. هیچ نداشتم، هیچ نداشتم. به هر حال هر کجا لطفی شامل حال من شد از سوی تو بود.
توفیق شرکت در جلسات قرآن، توفیق شرکت در هیئت ها، توفیق شرکت در جلسات بسیج و غیره ودر آخر تو را شاکرم که پدر و مادری مهربان، مسلمان و مقید به من عطا کردی که مرا محبت تو بیاموزند. مرا قرآن بیاموزند و با تو آشنا نمایند. اما این را می دانم که زبانم از بیان لطف و کرم تو قاصر است.

الاحقر محمّد عبدی - ایام فاطمیه


تمامی حقوق مادی و معنوی این مجموعه برای صاحب اثر محفوظ می باشد!
کپی برداری از مطالب ، تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد.